ربیعی: خوزستان کلکسیونی از چالش های تاریخی و مزمن است
به گزارش سفر ارزان به دبی، علی ربیعی در یادداشتی با بیان اینکه خوزستان این روز ها حالش خوب نیست و مردم خوزستان به حق می توانند به ابراز نگرانی خود بپردازند، تاکید نمود: در شرایط فعلی وجود یک رویکرد همه جانبه نگر با پرهیز از رویکرد تقلیل گرایانه و شناخت دقیق از فرصت ها و تهدید ها برای بهبود وضع استان لازم است.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت در این یادداشت خود با اسم درد های خوزستان و مسائل ساختاری ملی، نوشت: 1. جوامعی نظیر ایران با انواعی از نابرابری دست و پنجه نرم می نمایند که عوامل مختلفی از جمله ماهیت نهاد های سیاسی و مالی، راستا های تاریخی طی شده تا امروز، سیاست های اعمال شده در چند دهه گذشته، شرایط بین المللی و تصمیم های مدیران در آن نقش داشته اند.
2. ایران در حال حاضر با 5 مسأله کلان روبرو است که ظرفیت تبدیل شدن به بحران را دارد: نخست تحریم و آثار آن که تا به امروز به علت عدم سوءاستفاده تحریمگران و جنگ افروزان مالی، از آثار تحریم سخنی گفته نشده، اما امروز که امریکا و حتی رئیس جمهور آن به شکست تحریم اعتراف نموده، برای درک درست و سیاستگذاری مناسب می توان به ابعاد آن اشاره نمود. تحریم و جنگ مالی، مقدار اقتصاد را کوچک و امکان سرمایه گذاری نو و توسعه اشتغال را با مشکل روبه رو نموده و فقر ناشی از تحریم بر فقر ساختاری بیش از پنج دهه ای ایران اضافه شده است.
دوم مسأله کروناست که حتی کشور های با اقتصاد پویا را با مشکل روبه رو ساخته است، به طور طبیعی بر کشور در حال گذار و تحریم زده ایران تأثیر منفی بیشتری گذاشته است. سه میلیون شغل آسیب دیده و بیش از یک میلیون بیکار، با در نظر گرفتن ضریب خانوار اینان پدیده ای نیست که بتوان از کنارش به راحتی گذشت چنان که کرونا خود به تنهایی می تواند هر جامعه ای را نامتعادل کند.
سوم خشکسالی و کم آبی است: این عامل طبیعی هم بر بستر سیاست های آبی ناپایدار گذشته از چند دهه قبل امتداد یافته، اما در سال های اخیر به اوج رسیده و آثار آن امروز زندگی، عایدی و معیشت بخش اعظمی از جوامع محلی بخصوص منطقه ها متکی بر کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده است.
در زمانی که در وزارت کار مسئولیت داشتم بعد از ناآرامی های دی 96 در تعدادی از شهر ها مطالعه ای به اهتمام معاونت رفاه سفارش داده شد، نتیجه آن نشان می داد بخش زیادی از ناآرامی های اجتماعی، ناشی از خشکسالی و آثار عینی و روانی آن است.
مسأله چهارم اعتماد اجتماعی آسیب دیده و پایین آمدن سرمایه اجتماعی از سطح فردی، گروهی و نهادی تا سطح کلان است که در این مقاله قصد ندارم این پدیده را واکاوی کنم. بی تردید تبلیغات سیاسی داخلی و منفی خوانی هایی که در داخل به بهای ناچیز سیاسی صورت گرفت و به وسیله رسانه های بزرگ دائم به جامعه تزریق شد و در کنار آن فقدان نظام گفت وگوی اجتماعی و نهاد های میانجی در شکل گیری این شرایط بی تأثیر نبود.
پرداختن به این موضوع مهم به مجالی دیگر احتیاج دارد. عامل پنجم هم بحران های کشور های همسایه است که قطعاً آثار آن متوجه جامعه ایران خواهد بود. این مسأله هم احتیاج به تحقیق و مطالعه و آنالیز بیشتر دارد که در این یادداشت قصد پرداختن به آن نیست. این پنج مسأله در یک درهم تنیدگی با مسائل روانی جامعه، در سه سال اخیر آثار خود را نشان داده تا جایی که هر نوع حرکت اعتراضی را نمی توانیم فارغ از آن آنالیز کنیم.
3. این روز ها خوزستان عزیز در معرض تحلیل و کنش و واکنش سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. به نظر من هر پنج پدیده بیان شده و هم نابرابری ساختاری در طول بیش از پنج دهه اخیر در شرایط امروز خوزستان تأثیرگذار بوده است.
خوزستانی که بیش از 85 درصد نفت کشور را فراوری می نماید، بیش از 30 درصد آب های کشور در آن جریان دارد، 15 درصد محصولات کشاورزی کشور را تأمین می نماید و در ایام دفاع مقدس نماد مقاومت، ایثار و فداکاری و همیشه الگویی بی بدیل از زندگی صلح آمیز و همدلانه اقوام مختلف در کنار هم بوده است، این روز ها حالش خوب نیست و مردم خوزستان به حق می توانند به ابراز نگرانی خود بپردازند.
امروز یکی از مسائل این استان، موضوع کم آبی است. البته مسأله توزیع و تخصیص منابع کمیاب همیشه در دهه ها و سده های اخیر موجد نظریه های مختلفی بوده و آب هم در کنار زمین قابل بهره برداری و سرمایه، یکی از آنهاست.
کارل ویتفوگل جامعه شناس فقید آلمانی با در پیش گرفتن یک رویکرد تاریخی - تطبیقی در اثر شاخص خود به نام استبداد شرقی، از تأثیرگذاری حوضه های بزرگ آبی در سرزمین هایی که عموماً جوامع کم آب شمرده می شوند بر شکل گیری مناسبات طبقاتی سخن به میان آورد.
این اثر کلاسیک و ارزشمند به تنهایی کافی است تا نشان دهد که مسأله توزیع آب چقدر می تواند تاریخمند و مولد ساختار های دیرپایی باشد که بدون توجه به آن ها نمی توان تبارشناسی درستی از رویداد های حال حاضر جوامع و شیوه بهبود عملکرد های سیاستگذاری داشت.
در دورانی که بحران اقلیمی سراسر دنیا را درنوردیده و معلوم شده است که حکمرانی نوع بشر در حال ازدیاد، بر منابع طبیعی در حال کاهش، به بن بستی تهدیدنماینده رسیده است، طبیعتاً روبروه با هر نوع بحران زیست محیطی که نوعاً با منابع کمیاب سر و کار دارد، نمی تواند با تجویز های ساده انگارانه و سطحی مورد رسیدگی قرار بگیرد.
بحران اخیر در منابع آبی خوزستان هم مشمول همین قاعده کلی، ترکیبی است از عوامل و متغیر های بلندمدتی که ریشه در ساختار و سازمان زیست بوم طبیعی آن اقلیم دارد و همین طور عوامل سیاستگذاری دهه هاست که هماهنگ و منطبق با برجسته ترین ویژگی های آن زیست بوم در حال تغییر نبوده است.
در اینجا هراس تازه ای قدم به میدان می گذارد که ناشی از امتناع و سهل انگاری نسبت به آنالیز دقیق و ریشه ای مسأله و در عوض جولان دادن شکلی از پوپولیسم مبتنی بر توزیع منابع آب است؛ گویی که تنها مسأله یک بی اعتنایی مطلق بوده که در صورت اراده و اعتنا یک شبه رفع خواهد شد.
واقعیت این است که خوزستان دارای کلکسیونی از مسائل و چالش های تاریخی و مزمن است. از دهه 70 به این سو می توان به دفعات اعتراضات مردمی را در این استان مشاهده کرد. شرایط آب شرب، شرایط گردوخاک و ریزگردها، شرایط آب مورد احتیاج برای کشاورزی، احساس تبعیض و بی عدالتی در کنار توسعه صنایع بالادستی و پایین دستی بخصوص نفت و فولاد از جمله مسائلی بوده که پیش از این باعث اعتراضات مردم بوده است.
به رغم آنکه تمام جلگه مسکون در استان خوزستان از توپوگرافی، شیب و اقلیم نسبتاً یکسانی برخوردار است، توزیع نابرابر منابع آب و خاک در سطح جلگه خوزستان بر توزیع نابرابر جمعیت و مراکز مالی در سطح استان تأثیر گذاشته است.
براساس سرشماری سال 1390 حدود 75 درصد جمعیت شهرنشین استان در نیمه غربی استان و تنها حدود 25 درصد در نیمه شرقی ساکن بوده اند. فرایند خودبه خودی سامان یابی جمعیت، فقدان دخالت اداری و فقدان برنامه ریزی مناسب فضایی و آمایشی، این فرایند خودبه خودی را تثبیت نموده. به علاوه استقرار صنایع در جنوب استان به علت وجود ذخایر بزرگ نفتی و گازی و شرایط مناسب جهت سایر فعالیت های مالی، این توزیع نابرابر را تشدید نموده است.
خوزستان هم اکنون رده دوم کشور در بخش حاشیه نشینی را به خود اختصاص داده است. به عبارتی معادل 25 درصد از جمعیت این استان در حاشیه شهر ها و با امکانات محدود زندگی می نمایند. بیش از 150 هزار هکتار مساحت حاشیه نشینی در اهواز وجود دارد.
منطقه ها حاشیه ای به صورت کمربندی از شمال غربی تا جنوب شرقی شهر را در برگرفته است. این معضل که در طول جنگ به علت تخریب روستا های مرزی به صورت مهاجرت های وسیع صورت گرفت با ساخت سد ها و به زیر آب رفتن روستا ها و بهره وری پایین کشاورزی در سال های بعد از جنگ ادامه یافت.
بحران های پنج گانه پیش گفته - در بند 2 - هم به صورت هم بسته و هم افزا در خوزستان خودنمایی نموده اند. استان خوزستان به اسم استانی که لوکوموتیو اقتصاد کشور است بیشترین تأثیر را از تحریم های گسترده علیه کشور دچار شده است. به اسم نمونه پروژه آب رسانی شمال شرق خوزستان که در شورای اقتصاد هم تصویب شده بود و در صورت اجرا آب شرب 16 شهر و 600 روستا را تأمین می کرد و 19 هزار هکتار هم به زیر کشت مدرن می رفت، به علت تحریم ها متوقف شد.
برای این طرح مناقصه انجام شد و یک شرکت نروژی برنده شد، اما پس از تحریم ها این شرکت عقب نشست. برنده دوم که یک شرکت ایرانی با همکاری شرکت چینی بود به علت عدم تمایل طرف چینی عقب نشینی کرد. اقتصاد خوزستان هم نظیر اقتصاد بنادر بشدت متأثر از تحریم هاست.
بحران دیگر اعتماد و سرمایه اجتماعی است. طبق گزارش مرکز آنالیز های ریاست جمهوری و مستند به آنالیز داده های پیمایش های ملی که در سال های 94 و 95 اجرا شده است نشان می دهد شرایط شاخص های سرمایه اجتماعی در سطوح کلان، میانه و خرد در استان خوزستان با رتبه هجدهم، مناسب نیست. در این چهارچوب لازم است آنالیز عوامل و شرایط مؤثر بر ضعف سرمایه اجتماعی در استان، به درستی آنالیز گردد.
هدف من از این مقاله تبیینی ساختاری از مسائل استان خوزستان است و راهکار های بنیادی هم با نگاهی به عوامل پیش گفته به دست خواهد آمد و این امر به معنای عدم توجه و تکاپوی دولت در هشت سال گذشته در این استان نبوده است. بیان این نکته که تحریم ها بر اقتصاد خوزستان بشدت اثرگذار بوده است این امر به این معنا نیست که دولت در این استان دست روی دست گذاشته بوده بلکه پروژه ها، سیاست ها و اقدامات زیادی در این سال ها در خوزستان اجرا شده است.
بهره برداری از فاز اول طرح 550 هزار هکتاری با یک و نیم میلیارد دلار اعتبار که یاری شایانی به معیشت کشاورزان نموده از جمله این اقدامات بوده است. افتتاح پالایشگاه گاز بیدبلند 2 با بیش از 3 میلیارد دلار اعتبار از جمله دیگر طرح های بزرگی است که در خوزستان در دولت تدبیر به بهره برداری رسید.
افتتاح پتروشیمی مسجد سلیمان، بهره برداری از پروژه آبرسانی غدیر (که اگر این پروژه نبود حتماً در ایام خشکسالی باعث افزایش تنش شدید در شهر هایی نظیر شادگان، دشت آزادگان، بستان و هویزه می شد) و تأمین 50 میلیون دلار از محل صندوق توسعه برای موضوع فاصلاب اهواز که به وسیله قرارگاه خاتم الانبیا (ص) در حال انجام است از دیگر طرح های مهمی است که در خوزستان در این دولت به بهره برداری رسید.
با این وصف در شرایط فعلی وجود یک رویکرد همه جانبه نگر با پرهیز از رویکرد تقلیل گرایانه و شناخت دقیق از فرصت ها و تهدید ها برای بهبود وضع استان لازم است.
4. برای بهبود شرایط استان خوزستان و غلبه بر نگرانی های موجود باید گفت وگوی اجتماعی وسیعی را با مردم سامان داد و از شکل گیری نهاد های مدنی و کنشگری مدنی حمایت گردد.
توسعه در استان از دل رویکرد سیاست های کوتاه مدت، مرکزگرایانه و حل سطحی مسائل نیست. رویکرد به استان باید در قالب رویکردی مالی، اجتماعی و فرهنگی سامان یابد. باید همدلی و وفاق نخبگان در سطح منطقه ای و پیوستگی نخبگان استانی و نخبگان ملی شکل بگیرد. این مسائل نباید باعث گردد هزینه کنشگری سیاسی مدنی در خوزستان افزایش یابد و از تأسیس نهاد های مدنی محلی حمایت گردد.
امروز هم نباید ساده انگارانه با مسائل روبرو شویم. دولت در کوتاه مدت عوامل کم آبی را دنبال نموده است و تا آخرین ساعات کاری خود آن را ادامه خواهد داد. در میان مدت دنبال کردن طرح های بزرگ مالی هشت سال اخیر در بخش کشاورزی و صنعتی با رویکرد اجتماعی کردن آن ها و توجه عمیق به مسأله نابرابری و هم توانمندساختن جوامع محلی برای برخورداری از مواهب توسعه لازم است و در درازمدت نه فقط برای خوزستان عزیز بلکه در بسیاری از منطقه های که آن ها هم با سه مشکل سرمایه اجتماعی، تحریم و کرونا هم روبرو هستند، باید به سمت سیاست های مناسب ملی و منطقه ای حرکت کنیم.
منبع: فرارو